byby shir madar
دختر نازم عزيز دلم شيرينترينم جونم برات بگه که وقتي به روزهاي آخر دوران شيري تو نزديک شدم تصميم خودم رو گرفتم چرا که قدم اول با منه و چقدر سخته اونقدر که هي منو به گريه مينداخت تازه فقط تصميمش ،در همين حين بابايي بهم ميگفت اين موضوع واسه همه بچه هاس اگه فقط براي بهار باشه تو غصه بخور منم بهش ميگفتم ميدونم اين يه مرحله مهمه تو زندگي ولي سخته شما باباها نمي تونيد درکش کنيد چون تو روانشناسي گرفتن شيرمادر از بچه خونده بودم از لحاظ عاطفي هم به مادر فشار مياد و هم به بچه چون بچه فکر ميکنه دارن مادرشو ازش ميگيرن تا اين حد وابستگي وجود داره و خيلي اذيت ميشه و اين براي مادر بسيار دشوار و غم انگيزه........... بعله پس از اين تصميم بعد ا...
نویسنده :
مامانی و بابایی
8:08